ای فرزند آدم...
درشگفتم چگونه تو با مردم انس میگیری
و به دیگران دل می بندی در حالی که می دانی ...تنها خواهی مرد
و می دانی تنها در قبر خواهی خفت ...و تنها در پیشگاه من خواهی ایستاد
و تنها حساب پس خواهی داد؟
آیا اندیشیده ای چقدر تنها خواهی بود؟
ساعتی؟
روزی؟
ماهی؟
سالی؟
چند هزار سال؟
چند میلیون سال؟
با خودت فکر کن وبیاندیش. هرقدر که قرار است پس از مرگ با من تنها باشی در دنیا با من انس بگیر.
اگر لحظه ای, لحظه ای
و اگر همیشه, همیشه.
کتاب تنهایی | محمدرضا زائری - شماره 1